هر نرم‌افزار یا داده‌ای که از طریق بودجه عمومی ساخته میشه باید آزادانه در اختیار مردم قرار بگیره. یعنی نه تنها سورس در دسترس باشه، که محدودیتی هم برای اجراش نباشه

من هر بار بازیای پارادوکس رو بازی کردم، اولین باری که یه جایی تو ایران رو برداشتم انقلاب کردن ملت :)) اینم EUV

متاسفانه هوش مصنوعی کار منو گرفت. کار من دور ریختن مگاوات مگاوات برق بود که الآن به لطفا ai خودکار تو دیتاسنترها انجام میشه.

"Recommended by 4 out of 5 algorithms"

یه نصیحت دوستانه: شرایط زندگی آدم‌ها و خواسته‌هاشون با هم فرق می‌کنه. اگه قصد و شرایط مهاجرت دارین به جای گوش کردن به این توصیه‌های صفر و یکی، در مورد مقصد، جامعه و فرهنگش کمی مطالعه کنید و خودتون تصمیم بگیرید. جایی که برای یه نفر بد باشه برای یکی دیگه ممکنه بهشت باشه و برعکس.

هدفتون حتا

خوشحالی. هدفون از زندگی فقط تولید مثله؟

بین اینایی که میگن کسی از دانشگاه آزاد موفق نشده یا مهاجرت به ایتالیا به درد نمی‌خوره، اینایی که رو طب سنتی و عطاری تعصب دارن، و باشگاه پنج صبحی‌ها، یه الگوی مشترک وجود داره. اون هم اینه که اینا کاری به نتیجه ندارن و فقط پافشاری بر اصول خودشون مهمه. یعنی هر چقدر هم دیتا نشون بدی که این همه آدم خفن تو شرکت‌ها و دانشگاه‌های بزرگ دنیا از دانشگاه آزاد اومدن، یا هر چقدر آزمایش نشون بدی که فلان داروی عطاری در عمل نتیجه نداده، اینا کاری به نتیجه‌اش ندارند. یا باشگاه پنج صبحی‌ها. حالا هر چقدر بگی این همه آدم داریم که ساعت ۵ صبح بلند میشن و موفق نمیشن، یا بگی این همه آدم خفن داریم که صبح دیر بلند میشن، اینا مهم نیست. برای اینا نتیجه اهمیتی نداره. فقط اون قاعده‌ای که تو ذهنشون هست مهمه.

آمادگی حس نیست، تصمیمه.

درسی که از امیر مربا باید بگیرید اینه که اسم بخش مهمی از برندینگه.

پگی ما تا مدت‌ها ابروهاش اینطوری بود، چون می‌خواست شعله شمع رو شکار کنه. از اون روز تو خونمون دیگه شمع نداریم.

جمله خوابم میاد رو هیچ وقت انقدر عمیق درک نکرده بودم.

مشکلات جهان اولی به روایت تصویر:

من، هر سری می‌بینم به اون سجاد گیر میدید:

یکی از هیجان‌انگیزترین کارهام این بود که رفتم تو این اتاق - جایی که گروگان‌های داستان بانک ربایی استکهلم توش نگهداشته بودن. الآن اون شعبه بانک شده مغازه و این اتاق هم انباری شده تنها اثری هم که ازش مونده این DEPOSITIONSVALV بیرون اتاق بود. اشتباهم کردم از این زاویه عکس نگرفتم :))

کتاب مورمون‌ها

یه چیزایی رو میام توییت کنم بعد به خودم میگم مرض داری آخه؟ تو که میدونی بد واکنش میدن یه تعدادی آدم بشین سر جات.

واقعا اگه خونه براتون نریدن خودتون برای خودتون برینین. خونه می‌تونه بهترین جای دنیا باشه!

اینجور که به نظر میرسه هموطنا فکر می‌کنن دولت آنتاریو لیبراله. البته با فرض اینکه فرق دولت‌ محلی و فدرال رو بدونن.

می‌دونید اگه یه تعداد زیادی فوتون با سرعت نور بهتون بخوره چه اتفاقی می‌افته؟ هنرمند اصلی تو این اثر توضیح میده، و البته کمی اغراق شده است.

تو این توییت می‌خوام رسپی املت کوانتومی رو بهتون بدم. اول تابه‌تون رو روی شعله ملایم گرم کنید، بعد تو یک ظرف جدا دو تا تخم‌مرغ رو بشکونید، نمک فلفل و هم بزنید. کمی کره و سپس تخم‌مرغ رو بریزید با چاپستیک بچرخونید. وقتی هنوز یه کم شل هست از روی تابع برش دارید، با پیازچه میل کنید.