آی ای آزادی...

💚🤍♥️
Joined September 2017
صدور انقلاب اگه نیست پس چیه؟
Mamdani vs Khomeini: Different Century, Same Lies: 🇮🇷Khomeini: Free housing 🤡Mamdani: Free housing 🇮🇷Khomeini: Free buses and public transit 🤡Mamdani: Free buses and public transit 🇮🇷Khomeini: Free utilities 🤡Mamdani: Rent and utility forgiveness 🇮🇷 Khomeini: Free healthcare 🤡 Mamdani: Free healthcare 🇮🇷 Khomeini: Jobs for everyone 🤡 Mamdani: Job guarantees for all 🇮🇷 Khomeini: Free education 🤡 Mamdani: Free college and student-debt cancellation 🇮🇷 Khomeini: Cheap food for everyone 🤡 Mamdani: Govt food programs for everyone 🇮🇷Khomeini: Justice for the “oppressed” 🤡Mamdani: Justice for the “oppressed” 🇮🇷Khomeini: Blamed “imperialists and capitalists” 🤡Mamdani: Blames “colonizers and landlords” 🇮🇷Khomeini: Used radical ideology to mobilize the masses 🤡Mamdani: Uses radical ideology to mobilize the masses 🇮🇷Khomeini: Demonized Israel and the West 🤡Mamdani: Demonizes Zionists and Western “imperialism” Wake Up NYC. You’re replaying the Radical Islamist playbook and we’ve already seen how this will end.
1
فضای پویای تحقیق و پژوهش در حوزه‌ی اروپایی-امریکایی در خصوص هگل (بالاخص اخیراً در خصوص منطق هگل) مایه‌ی رشک من بوده و هست. هدف، یا بلکه امیدِ من از ترجمه‌ی این اثر و آثار مشابه ادای سهمی در ایجاد فضای پویای مشابهی در "زبان فارسی" است، که به آن عشق می‌ورزم.
16
13
309
بالاخره! "علم منطق" گئورگ ویلهلم فریدریش هگل منتشر شد.
طبیعیه که انسان در درجه اول به خودش و خانواده‌اش فکر کنه بعد آینده کشور. پذیرفتن فرزند مسئولیت بسیار سنگینیه.
جدی شما برا نسل آینده #ایران نگران نیستید؟ اکثر افراد با طبقه اجتماعی و فرهنگی بالا یا مهاجرت کردن، یا تمایل و امکان ازدواج ندارن و یا دوست ندارن بچه‌دار شن، در عوض طبقه کم‌برخوردار یا باسطح فرهنگ پایین و تفکر تندرو، خیلی تولیدمثل میکنن و این یعنی آینده‌ای خطرناک برای ایران😰
3
کسب‌وکار خوب در دوره انحصار یعنی همین برنامه فردوسی‌پور و گروهش. فکر کن ۳۰ بیای بگی شیر آب استادیوم خرابه و باز کارت همین باشه.
قرارداد ۳۶۰ با بانک اقتصادنوین از قرارداد استقلال و پرسولیس با اسپانسرشون بیشتره یعنی فردوسی‌پور و ۴تا خبرنگارنمای دور و برش با حاشیه‌سازی و دری بری گفتن به فوتبال،با ژست فرهنگی، از خود تیم‌ها بیشتر پول درمیارن، بیشتر هم محبوبند. همه‌جا حاشیه به متن غلبه کرده و نون در حاشیه است
3
دعوای علوم انسانی با علوم تجربی، فنی و مهندسی بی‌معنا است. سوال اصلی اینه که چرا دانش‌آموز انسانی هم مایل نیست فلسفه بخونه؟ و چرا دانشجوی ارشد فلسفه باید قبلش با تحصیل رشته مهندسی بفهمد چیزی در فنی هم نیست و بالاخره برن سمت علاقه شون؟
دوباره بحث علوم انسانی اومده در تایم لاین. با هر دانش‌آموز علوم انسانی اخیراً صحبت کردم می‌گه من نمی‌خوام اون رشته های واقعاً علوم انسانی رو بخونم چون آینده‌ای ندارم.
2
دوباره بحث علوم انسانی اومده در تایم لاین. با هر دانش‌آموز علوم انسانی اخیراً صحبت کردم می‌گه من نمی‌خوام اون رشته های واقعاً علوم انسانی رو بخونم چون آینده‌ای ندارم.
1
2
Shahriar retweeted
سعی می‌کنم با دانشجوها هر روز ارتباط داشته باشم، فعالیت انجمن‌های علمی فلسفه رو دنبال کنم و ... تو این چهار سال از طریق نطقیات خیلی چیزها یاد گرفتم و خیلی از مشکلات رو شناختم. متاسفانه نهادهای رسمی نمی‌تونن قدم بزرگی بکنن.
1
1
14
Shahriar retweeted
حسرتِ خطِ امامی‌های خارجه از این‌که پس چرا آقای نظام نه؟ 🥺
حتی حماس هم یاد گرفت …
1
1
14
انقلاب ۵۷ مجموعا شانسی و یلخی بود، این موضوع سنت رفتاری خاصی ایجاد کرد
3
4
85
طوری که ج.ا فعال اقتصادی رو عرضه کرده‌ است:
من از این اشخاص بیشترین تنفر رو دارم، یعنی توی ذهنم خلخالی و لاجوردی میلیون برابر یکی مثل خسروانی شرافت دارن
1
این که برای تمدید اکانت دانشجویی گوگل جمنای، طرف رو مجبور به جعل اسناد می‌کنند، هم تقصیر مردمه؟
1
Shahriar retweeted
همین امشب برق رفت و ازش استفاده کردم😌😌 اگه نیاز دارید سفارش بدید واقعا کار با کیفیت تحویل میگیرید یه ups جمع و جور که به کار میاد
خوب UPS ام رسید با تشکر فراوان از @_amin_nm_ عالی👍🏼👍🏼
2
3
52
آموزش دانش و فناوری به هنرمندان! گویی برای اولین بار پس از چهل سال جای استاد و شاگرد عوض شده است. امیدوارم تجربه‌ی خوبی باشد تا با شما به اشتراک بگذارم
2
1
21
واقعاً محاکمه جواد ظریف یک مطالبه ملی شده. *درسته همه چیز دست اون نبود. ولی کم دروغ (به ملت) نگفته.
1
ولی قبول کنید اگه بهش رأی داده بودید و رئیس‌جمهور شده بود وضعمون این نبود!
آمده‌ام تا با ترکیب قدرت نرم و سخت و ترکیب دیپلماسی و میدان و ترکیب مذاکره و مقاومت و ترکیب همبستگی اجتماعی و قدرت دولت، مردم را از تنگنای تحریم ها برهانم. #مناظره
4
15
441
ما اگر به حساب کسی هم برسیم.
با گز و پسته به حساب گروسی رسیدند.
3
سایه بلند عرفان بر پیکر ناآگاهی ایرانیان عرفان و صوفی گری هماره در این منطقه از جهان بازارش پر رونق بوده است. عرفان را اگر در تعریفی کلی رابطه‌ای بین انسان و معبود خویش بدانیم و آن را روشی برای تزکیه نفس، در این مجمل نوشته کاری به این وجه آن نداریم بلکه مقصود ما کارکردهای اجتماعی و سیاسی عرفان و صوفی گری است. ادوارد براون تصوف را وا‌کنش ایرانیان در برابر دین سامی میداند و قاسم غنی هم دراین نظر با براون هم سخن است و همینطور سعید نفیسی تصوف را بالکل دارای منشایی آریایی دانسته و به تاثیر اندیشه‌های مانوی در رشد و نمو صوفی‌گری اشاره میکند. خیل پژوهشگران در این نکته همدل و هم نظرند که عرفان و تصوف ایرانی واکنشی دربرابر شکست ایرانیان از اعراب و سیطره دین اعراب بوده و بالواقع صوفی گری جنبشی برای تلطیف آموزه‌های دین سامی بوده است. عرفان و صوفی گری دارای دوره‌های مختلف تاریخی بوده ولی اندیشه‌هایی در تمامی این دورانها در بین نحله‌های مختلف آن مشترک بوده است. خردگریزی و خردسوزی و باور به قضا و قدر را می‌توان فصل مشترک تمام نحله‌های عرفانی و صوفی گری دانست. ابوسعید ابوالخیر که یکی از مشایخ صوفیه و بزرگان عرفان ایرانی است در ذم تدبیر و ارج نهادن بر تقدیر چنین می‌گوید: "از راه تدبیر برخیز و بر راه تقدیر نشین" همو در حکایتی دیگر میگوید: "هیچکس روی سلامت نبیند مگر اینکه در تدبیر مانند اهل قبور باشد. زیرا خداوند مردم را مُضطر و بدون چاره‌ای آفرید" عطار در تذکره الاولیا از زبان بایزید بسطامی میگوید: " من در قبضهٔ قضا و قدرم، چه اختیار دارم؟ هرچه او خواهد همان شود" یا در اسرارالتوحید می‌خوانیم که ابوالحسن خرقانی درباب تقدیر میگوید: "بنده را چه جای تدبیر؟ که او را از خود چیزی نیست. همه حکم خداست و قضا و قدر او" همینطور خواجه عبدالله انصاری در منازل السائرین میگوید: " اختیار در دست بنده، خیالی بیش نیست؛ همه کار قضاست" ودر نهایت حلاج به زیباترین و درعین حال فریباترین صورت ممکن فلسفه قضا و قدر و پوزخند تقدیر بر تدبیر را شرح می‌دهد: تدبیر تو در برابر تقدیر، لعب کودکان است. اندیشه قضا و قدر و پوزخند بر تدبیر باعث کاهلی و گوشه‌نشینی و عزلت مردمان شد. رواج خانقاه نشینی و دوری از اجتماع و پیگیری سعادت فردی درعین بی‌توجهی به زندگی اجتماعی یکی از پیامدهای این اندیشه قضا و قدری بود. قریب چند سده اندیشه‌های صوفی گری و عرفان مبتذل سکه رایج بازار اندیشه در ایران بود. از زمان صفویه به این سو در یک تضاد جالب، صوفیانی که ترک دنیا کرده بودند داعیه دار حکومت شدند و به تعبیر دکتر طباطبایی به دنیاداری دنیاگریزانه پرداختند! تقریبا تا اواخر قاجار این ترک کنندگان لذایذ و جیفه‌های دنیوی بر مقدرات ملت مسلط بودند و نیاز به بازگو کردن نتایج کارشان نیست. در زمان حاضر و در عصر امروز هنوز صوفی گری و عرفان مبتذل به مانند گذشته در بین بخشهایی از جامعه خریدار دارد با این تفاوت که رقبای تازه نفسی پای به میدان نهادند‌. از عرفان های شرق آسیا گرفته تا نحله‌های جدید بودیسم و عرفان حلقه و... عرفان های نوظهور با توجه به نیاز انسان مدرن بروزرسانی شده‌اند و سعی کرده‌اند با توجه به سلیقه مخاطبان ژانرهای متنوعی در تحمیق پیروانشان به کار بندند. مثلا محمدعلی طاهری که رهبر عرفان حلقه است در دارالاسلام، تورنتو معلی رحل اقامت افکنده و کلاسهایی برگزار میکند و عده‌ای را به مقام مَستر می‌رساند که اجازه آموزش و رهبری عده‌ای محدود خواهند داشت. همین مقام مستر در واقع بروزرسانی مفهوم "مجاز" در سلسله‌های صوفیه است. جواد نوربخش درباره مجاز و قطب در سلسله‌های صوفیه می‌گوید: در اصطلاح صوفیه پیوند ولایت و نسبت خرقه تصوف را گویند که بدان وسیله اسرار طریقت به‌طور مسلسل و زنجیروار از حضرت رسول به اصحاب و سپس به مشایخ طریق یکی پس از دیگری سینه به سینه ادامه یافته است. وجه مشترک این عرفان های نوظهور و اسلافشان در خردگریزی و پیگیری سعادت فردی در عین بی‌اعتنایی به امر اجتماعی است. وقتی فضای سیاست و اجتماع به انسداد کشیده می‌شود اقبال چنین فِرقی بیش از پیش می‌شود. چرا که شهروندانی ناامید از تغییر سیاسی و اجتماعی روی به خودسازی و خودشناسی و پیگیری سعادت خودشان فارغ از های و هوی دنیا می‌آورند! چنین افرادی طعمه بسیار خوبی برای دام گستران و رهبران چنین فرقی هستند. صوفی گری و عرفان مبتذل قریب یک هزاره چون زهر هلاهلی در کام اجتماع ما ریخته شد و نتیجه تسلط چنین اندیشه‌هایی را در انحطاط فعلی شاهد هستیم.‌ دکتر طباطبایی در صورت بندی مسئله انحطاط به درستی بر نقش عرفان مبتذل تاکید میکند: " نزدیک به هزاره، سایه بلند و سنگین عرفان بر پیکره آگاهی‌یابی ایرانیان گسترده بوده است و به لحاظ فرهنگی هیچ نمودی را در تاریخ ایران نمی‌شناسیم که به اندازه عرفان سده‌های متاخر سهمی در تکوین وجدان نگون‌بخت ایرانی داشته باشد. نقش دوگانه اندیشه عرفانی، در آغاز دوره اسلامی، در سده‌های متاخر، بویژه با نقادی حافظ، که به نوعی پایان اندیشه عرفانی را اعلام می‌کرد، به اخلاق بی‌اخلاقی و دنیاداری دنیاگریزانه تقلیل پیدا کرد و با سیطره آن همه راه‌های آگاهی یابی بسته شد" در یک کلام بایست گفت: هیچ سعادتی در دنیاگریزی و تلاش برای خوشبختی خارج از اجتماع وجود ندارد. گشتیم، نبود نگرد، نیست! #عرفان #بهروز_حسینی
16
20
122
بسیاری از بزرگسالان امروز، از اول #مهر ترومازده شده‌اند. واقعاً آموزش رسمی چه رسمی بوده!
1