اگر قرار نیست سوار موج خبری بشیم چرا باید بهصورت پیشفرض بپذیریم اون فرد نمیتونه متجاوز باشه و ازش حمایت کنیم. سکوت کنیم و در مورد هیچکدوم هیچی نگیم.
تجاوز بدترین اتفاقیست که میتواند برای یک انسان رخ دهد؛ زخمی است که تا آخر عمر بر روح قربانی میماند و او را با غم، افسردگی و ویرانی درونی همراه میکند. بدون تردید باید با متجاوزان، قاطعانه و بیگذشت برخورد کرد.
اما در کنار این واقعیت تلخ، نباید فراموش کرد که در بعضی موارد، ماجراهایی از جنس اخاذی و تخریب آگاهانهی افراد نیز وجود دارد؛ سناریوهایی که گاه با هدف انتقام یا نابودی شخصی طراحی میشوند. این بخش را متأسفانه برخی تحلیلگران و طرفداران جریان فمینیستی نمیخواهند بپذیرند و هر نقدی را بهعنوان ضدیت با حقوق زنان تفسیر میکنند.
در ماجرای پژمان جمشیدی هم بهتر است صبوری کنیم تا حقیقت روشن شود و بر اساس احساسات یا موجهای خبری قضاوت نکنیم. همانطور که مردم، اتهام سنگین جاسوسی به الهه محمدی را باور نکردند — حتی با وجود صدور حکم قطعی و زندانی شدن بلندمدت او — و صبر کردند تا او از زندان آزاد شود و با شال فلسطینیاش عکس پیروزی بگیرد و حقانیت خود را جشن بگیرد.
امروز نیز جریان فمینیستی، برای زنده ماندن در افکار عمومی، به نوعی دوپینگ خبری نیاز دارد؛ اما این دوپینگ، حتی اگر باعث «قهرمانی کوتاهمدت» شود، در نهایت اثرش را از دست میدهد.
پس بیایید با انصاف و وجدان قضاوت کنیم و همانگونه رفتار کنیم که دوست داریم روزی در موقعیت مشابه با ما رفتار شود. 🙏