عبدالرحمن خان و فتوای «شورای علمای شمالی»
بازخوانی یکی از تاریکترین فصلهای تاریخ افغانستان
در تاریخ معاصر افغانستان، دورهی حکومت عبدالرحمن خان یکی از تاریکترین و خونبارترین مقاطع بهشمار میآید. امیری که به نام استقرار نظم و اقتدار، دست به جنایاتی زد که هنوز آثار و زخمهای آن در حافظهی تاریخی ملت باقی است. به فرمان او و به استناد فتوای صادره از سوی «شورای علمای شمالی»، هزاران انسان بیگناه از قوم هزاره قتلعام، تبعید و به بردگی گرفته شدند.
این فاجعهی انسانی نه تنها رویدادی تاریخی، بلکه یک زخم اخلاقی و وجدانی برای تمام مردم افغانستان است.
بازخوانی درست و بیتعصبِ این واقعه، ضرورتی است برای جلوگیری از تکرار چرخهی خشونت. یاد قربانیان باید زنده بماند، نه برای تحریک احساسات قومی، بلکه برای پاسداری از حقیقت و تقویت همزیستی و عدالت در میان همهی اقوام کشور.
همانگونه که فاجعهی افشار نیز باید بهعنوان یک جنایت تمامعیار جنگی در حافظهی جمعی ملت ثبت بماند، تا هیچ نیروی سیاسی یا نظامی نتواند با توجیههای سیاسی و مذهبی چهرهی زشت جنایت را بپوشاند.
عامل اصلی قتلعام سال ۱۸۹۳، امیری مستبد و خونریز بود که نه تنها بر مردم هزاره، بلکه بر مردم مشرقی و بر قوم خود نیز ستم روا داشت. او با سیاستهای ظالمانهاش، ملت پشتون را به دو پاره تقسیم کرد و زمینهی کینه و شکاف قومی را در جامعه کاشت.
در سوی دیگر تاریخ، جنایت افشار بهدست نیروهای «شورای نظار» و رهبران آن رقم خورد؛ گروهی که جز افشار، در دیگر مناطق نیز با حذف مخالفان، قتل روشنفکران و ترورهای هدفمند، فجایع مشابهی آفریدند.
تجربهی این دو فاجعه و دهها جنایت مشابه، نشان میدهد که جنون قدرت میتواند انسان را از درون مسخ کند و هر گروهی، اگر از مرز اخلاق و عدالت عبور کند، میتواند به همان اندازه خطرناک و جنایتکار شود.
ملت افغانستان باید به درک این واقعیت برسد که جنایتها تباری نیستند. جنایت، جنایت است؛ و عامل آن از هر قوم، زبان و مذهبی که باشد، باید در دادگاه وجدان جمعی ملت محکوم گردد. تنها با چنین رویکردی میتوان به همدلی، عدالت و صلح پایدار دست یافت.
یکی از تلخترین و درعینحال عبرتآموزترین ابعاد قتلعام مردم هزاره، صدور فتوای قتل از سوی «دارالافتای شورای علمای شمالی» بود؛ فتوایی که با تکیه بر تفسیر نادرست از دین، زمینهی مشروعیتبخشی به کشتار را فراهم کرد. این نمونه آشکار از سوءاستفاده از دین برای قدرتطلبی، باید همواره مورد نقد و بازنگری تاریخی قرار گیرد.
امروز، بیش از هر زمان دیگر، ملت افغانستان نیازمند بازخوانی صادقانهی گذشته است.
ما همه قربانی امیران مستبد، فتوافروشان، و جنگسالارانی هستیم که خون مردم را ابزار قدرتطلبی خود ساختند.
یاد قربانیان هزاره، افشار، کابل و دیگر فجایع، یاد مشترک ماست.
تنها از مسیر پذیرش حقیقت و همدلی میان اقوام است که میتوان آیندهای انسانیتر و کشوری عاری از نفرت ساخت.